ارشیدا جونمارشیدا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

ارشیدای مامانی

هشت ماهگیت مبارک دختر گلم

سلام دختر نازم، سلام دیگرم، سلام یکی یدونه ی مامانی و بابایی ،دختر ناز و خوشکلم. الهی قربونت دستا و پاهای نازت بشم، عاشق لحظه هایی هستم که سرم تو کار خودشه و تو میای صورتتو پاتو مقداری رو پلن و میخندی اون موقع هست که احساس میکنم کل دنیا تو دستای منه، اون موقع هست مه به هیچی فکر نمیکنم فقط احساس میکنم خوشبختانه، الهی فدات بشم که تمام زندگیم شدی، خدایا شرکت واقعا خدایا شرکت بخاطر داشتند بخاطر لمس کردنت بخاطر شنیدن صدات توی سکوت خونه، خیای وقتها که من تو آشپزخونه هستم و تو توی هال واسه خودت داری بازی میکنی بات اول میزنم و کیف میکنم و خدامونه شکر چراکه باورم نمیشه فکر میکنم دارم خواب میبینم که یه دختر ناز و خوشکل و شیطون داره سرو صدا میکنه داره ...
24 تير 1394

دخمل ناز مامان

سلام عزیزه دلم،سلام عسلم،الهی قربونت برم مامانم،واااای که چقدر مامان بدی شدم،تو نوشتن وبلاگ دخملی کوتاهی میکنم،اما نمیدونم چرا.....کلی حرف باهات دارم و به امید نوشتنشون میام اینجا اما نمیدونم چرا وقتی میخوام بنویسمشون هیچی به ذهنم نمیاد،لحظه های با تو بودن اونقدر برام باارزشن که حتی نمیخوام با پشت لبتاپ اومدن خرابشون کنم. از وقتی وارد زندگی منو بابایی شدی تازه فهمیدیم زندگی چیه،دیدن تو ،دیدن دست و پاهان کوچولو و نازت،دیدن تو در حال بازی کردن و صدا در اوردن و د د د د د گفتن هات ،شیطونیهات همه به وجد میاره مارو.با دیدن تو و خندیدنت چنان از ته دل میخندم که انگار قبل از اومدنت خنده از ته دل نمیدونستم چی هست. تمام زندگیم شدی...عشقم....نفس و نب...
7 تير 1394
1